اولين ايستادنت مبارك مامانم
فسقلي من بالاخره خودت واستادي؟؟؟ ديروز رفته بوديم موزه هفت چنار روي يك تخت نشسته بوديم كه تو يهويي دستت رو گرفتي به نرده و بدون كمك من بلند شدي واستادي ... دوستت دارم ماماني ... نميدوني چقده ذوق كردم برات ...
نویسنده :
شهلا
16:39